کانون فرهنگی هنری شهدا

وبلاگ کانون شهدا

کانون فرهنگی هنری شهدا

وبلاگ کانون شهدا

کانون فرهنگی هنری شهدا
تبلیغات
طلوع حق شبکه اعزام سخنران و استاد عمار

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوانان» ثبت شده است

امروزه ما همان قورباغه ای هستیم که کم کم داریم میمریم ولی آنقدر گرممان هست که حالیمان نیست.در متن قبل به شاهکار قورباغه در آب سرد روی اجاق پرداختیم حال وقت آن است که بدانیم که این نظریه دارد روی ما هم اثر میگذارد.
هیچ وقت از ابتدا بی آبرویی و ناامنی درون ما رسوخ نمیکند اما به مرور زمان و کم کم این اتفاق خواهد افتاد زمانی که به این امنیت و آبرومندی روستا با غرور می اندیشیم این خوره کم کم از طریق همین آلات موسیقی و طرب درون ما نفوذ می کند.
زمانی در این روستا آماری از طلاق و ددعوا و بی ناموسی نبود اما حالا کم کم دارد به یک چیز عادی تبدیل میشود.زمانی دزدی و غارت درون روستا یک کابوس وحشتناک دور از ذهن بود اما حال باید هر لحظه منتظر غارت اموالمان باشیم.
همه این ها ثمره این است که جوانان ما گذشته سیگار و تریاک میکشیدند و خسته بودند اما امروز به مدد این ارگ و تجهیزات و خواب زمستانی پدر و مادران مشروبات و علف و... آنقدر از خود بی حال میشوند که ترس ما از این است که کشتار هایی فجیعی را به زودی ببینیم.
جوانی که مست می کند و از خود بی خود میشود دیگر نمی فهمد چه می کند احتمالا اولین قربانی خانواده خود باشد.سپس به دیگران آسیب می رساند.
داریم به این سمت میرویم که بوی پختنمان همه جهان را پر کرده باشد و ما هیچ نفهمیم و بگوییم ما خیلی هم خوب هستیم.
بنده به عنوان یک جوان که آینده روستا برایم مهم است به کسانی که با منطق های غلط روستا را به فضایی ناامن تبدیل می کنند گوشزد میکنم تا ناموستان قربانی این حماقت ها نشده دست بجنبانید و حرکتی کنید.از خواب بیدار شوید که دارید به ورطه نابودی می روید.
اگه خدا ناکرده اتفاقی بیافتد همه ما مقصریم از پدر و مادری که فرزند خود را به کوران حوادث سپرده تا بزرگ شود تا کسانی که دست روی دست گذاشته اند(خودم) و هیچ کار فرهنگی درست و حسابی نمی کنند و افرادی که خواسته و ناخواسته دارند بر این امر دامن می زنند.
من به جرات می توانم بگویم اگر امام حسین(ع) نبود اگر ماه قربانی خون خدا نبود ما زودتر از این ها به وضع اسفبار می رسیدیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۰۶

همیشه وقتی قضیه  قورباغه داخل  ماهیتابهٔ پر از آب که به تدریج داغ می شوذ و  قورباغه نمی‌تواند متوجهٔ افزایش تدریجی حرارت شود. او آنقدر می‌نشیند تا بمیرد را می شنیدم همیشه این داستان را تمسخر میکردم و به آن میخندیدم.
چه اتفاقی می افتد که قورباغه نمیتواند به این درک برسد که اب گرم شده را ترک کند و خود را نجات بدهد شاید در همان لحظه دارد برای خود استدلال های مختلفی را ردیف می کند و با این دلایل خود را فریب میدهد و قانع میشود و کار به جایی می رسد که دیگر کار تمام شده است و دیگر جانی برای فرار ندارد.
آن موقع است که راهی جز تسلیم شدن در مقابل این آب فریبنده وجود ندارد و باید منتظر عواقب سخت آن باشد.
اما این استدلال ها چیست که حیوانی که پر است از غرایز برخورد سریع با خطرات و اسیبها در مقابل این خطر بدون واکنش می مان و فقط شاهد مرگ خود می باشد.شاید وقتی در این آب قرار می گیرد یاد آب های برکه که در روز به تدریج گرم میشده است می افتد و راحت از کنارش رد میشود شاید ان قدر غرق لذت بودن در این اب گرم و داغ میشودکه از خود بیخود میشود و حرف غریزه را برای فرار از این وضعیت را کنار میگذارد و آن تفاقی که نباید بیافتد می افتد و آن موقع است که هیچ راه بازگشتی نیست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۱۲

امروز همه ما در سوگ و شادی بودیم.سوگ از غم از دست دادن برادران بزرگترمان و شادی از بازگشت استخوان های مطهرشان و آرام گرفتن آنها در آغوش گرم و پر محبت مردم قدردان شهرستان خاتم.
امروز همه آمده بودند پیر و جوان زن و مرد و همه یکدل نقش های برادران و خواهران این شهید بزرگوار را بازی می کردند و در غم از دست دادنش می گریستند.
نکته ای که چشم ها را نوازش می داد حضور پرشور جوانان روستا بود جوانانی که چند صباحی برای کار به شهر رفته بودند ولی الحمدلله دوباره به آغوش پرمهر مام وطن برگشتند مانند شهیدان بزرگواری که به وطن بازگشتند.
جوانانی که نان پاک و با زحمت پدر و مادرشان نهادی پاک را برای آنها ایجاد کرده بود ولی دور بودن از فضای معنوی روستا و وجود رفیقان و جو نادرست وارد فضای مسمومی شده بودند ولی به مدد تمام زحمت کشان روستا به وطن بازگشتند.
قدوم مبارک این دو شهید بزرگوار و «حر»های روستا اسمان نتوانست جلوی بغض خود را بگیرد و امشب شاهد ترکیدن این بغض توسط آسمان دل های ما هستیم.کاش و ای کاش این اقدام های اقتصادی و این فعل خواستن توسط مردم روستا بیست سال پیش شروع میشد تا امروز راه شهیدان با قوت بیشتری در روستا ادامه پیدا میکرد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۲