اولین طعمه جوان عرق و شراب خوار مادر و خواهر خود است!هوشیار باشید
امروزه ما همان قورباغه ای هستیم که کم کم داریم میمریم ولی آنقدر گرممان هست که حالیمان نیست.در متن قبل به شاهکار قورباغه در آب سرد روی اجاق پرداختیم حال وقت آن است که بدانیم که این نظریه دارد روی ما هم اثر میگذارد.
هیچ وقت از ابتدا بی آبرویی و ناامنی درون ما رسوخ نمیکند اما به مرور زمان و کم کم این اتفاق خواهد افتاد زمانی که به این امنیت و آبرومندی روستا با غرور می اندیشیم این خوره کم کم از طریق همین آلات موسیقی و طرب درون ما نفوذ می کند.
زمانی در این روستا آماری از طلاق و ددعوا و بی ناموسی نبود اما حالا کم کم دارد به یک چیز عادی تبدیل میشود.زمانی دزدی و غارت درون روستا یک کابوس وحشتناک دور از ذهن بود اما حال باید هر لحظه منتظر غارت اموالمان باشیم.
همه این ها ثمره این است که جوانان ما گذشته سیگار و تریاک میکشیدند و خسته بودند اما امروز به مدد این ارگ و تجهیزات و خواب زمستانی پدر و مادران مشروبات و علف و... آنقدر از خود بی حال میشوند که ترس ما از این است که کشتار هایی فجیعی را به زودی ببینیم.
جوانی که مست می کند و از خود بی خود میشود دیگر نمی فهمد چه می کند احتمالا اولین قربانی خانواده خود باشد.سپس به دیگران آسیب می رساند.
داریم به این سمت میرویم که بوی پختنمان همه جهان را پر کرده باشد و ما هیچ نفهمیم و بگوییم ما خیلی هم خوب هستیم.
بنده به عنوان یک جوان که آینده روستا برایم مهم است به کسانی که با منطق های غلط روستا را به فضایی ناامن تبدیل می کنند گوشزد میکنم تا ناموستان قربانی این حماقت ها نشده دست بجنبانید و حرکتی کنید.از خواب بیدار شوید که دارید به ورطه نابودی می روید.
اگه خدا ناکرده اتفاقی بیافتد همه ما مقصریم از پدر و مادری که فرزند خود را به کوران حوادث سپرده تا بزرگ شود تا کسانی که دست روی دست گذاشته اند(خودم) و هیچ کار فرهنگی درست و حسابی نمی کنند و افرادی که خواسته و ناخواسته دارند بر این امر دامن می زنند.
من به جرات می توانم بگویم اگر امام حسین(ع) نبود اگر ماه قربانی خون خدا نبود ما زودتر از این ها به وضع اسفبار می رسیدیم.